قصه ها

ساخت وبلاگ
گاهی وقت ها آدم هوس می کند سال ها وقت آزاد داشته باشد،بدون کارو زندگی و درس و کنکور، و بنشیند مدام به گذشته ها فکر کند،مدام دیوانگی هایش را به خاطر بیاورد،این که عاشقتر از حالا بوده... نداشتن وقت آزاد برای فکر کردن،فکرکردن به زندگی ،به تو و تمام خاطراتمان، آزارم می دهد. یک بار برایت نوشتم : فکر کردن به تو جزو برنامه های مهم زندگی منه! و حالا من از تمام برنامه های زندگی عقب افتاده ام

به قول دوست شاعر  تو دیر کردی و من از زندگی جاماندم

حالم عجیب  است مثل همیشه و مثل هیچ وقت، یک نفر می گفت دلتنگی خاصیتش شده،دلتنگی برای تو،شاید خاصیت همه ی ماست

نوشته های بسیار دورت را دلم می خواهد هزار باربخوانم،نوشته هایت که نه

راستش دلم می خواهد تا آخر جهان وقت آزاد داشته باشم و بروم توی آن وبلاگ لعنتی ات،همان جایی که بیشتر شبیه تو بود و تک تک کلمات و لینک هارا زیر و رو کنم به دنبال ردی از گذشته ات

وقت ندارم شب هاقبل از خواب با تو حرف بزنم، و این وحشتناک ترین اتفاق ممکن است

مدام به زن هایی فکر می کنم،که عاشقند اما حقشان را از مردها می گیرند،می فهمی چه می گویم؟ به زنی فکر می کنم که دلش نمی خواهد به نام خانوادگی شوهرش خوانده شود و من بسیار دوستش دارم. فکر می کنم که من چقدر نام خانوادگی ام را دوست دارم، اما اینکه مرا به نام و نشان توبخوانند ، کمی عجیب و غریب شیرین است.

رفیق باش عزیزم

بعدا برایت بیشتر می نویسم...


برچسب‌ها: دلنوشته صدا...
ما را در سایت صدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kashboodam بازدید : 181 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 2:10